بیگانه ام با خاک ِ خود!
از فتح ِ دوزخ آمدم، با گردبادی زین شده!
با یک بغل راز ِ مگو، از گربه یی نفرین شده!
خسته از انکار ِ چراغ، از سُجده کردن بر سراب!
تاریک ِ تاریک! تو بر این شام ِ بی روزن بتاب!
بی گاه ام با اینه! بیگانه ام با خاک ِ خود!
با من بگو آغوش ِ تو، وقف ِ کدامین دشنه شد؟
نظرات شما عزیزان:
مهسا.تنها 

ساعت18:37---14 تير 1391
مرسی قشنگ بود.gif)
.gif)
ainaz-sj 

ساعت15:45---14 تير 1391
خوشبختی و...: خوشبختی ما در سه جمله است: تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا ولی ما با سه جمله دیگر زندگیمان را تباه می کنیم : حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا راستي چرا ما اينطوريم ؟ _